دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی carved )

carved

تلفظ آنلاین

/kɑ:vd/

carve :

حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن، بریدن گوشت پخته

کندن، مهندسی: قلم زدن، حقوقی: قلم زدن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» carved
» carvel
» carven
» carver
» carver, george washington

Collocations

carved
adj.
VERBS be
ADV. beautifully, delicately, elaborately, finely, intricately, ornately, richly a richly carved doorway
crudely, roughly a crudely carved wooden figure

[TahlilGaran] Collocations Dictionary ▲