centring

تلفظ آنلاین

centring verbal noun. ['sɛntrɪŋ] Also centering (the usual form in sense 2), centreing, [-t(ǝ)rɪŋ].

centre :
مرکز
میان، وسط، نقطه مرکزی، درمرکز قرار گرفتن، تمرکز یافتن، متمرکز کردن، کانونی کردن، متمرکز، نقطه اتکاء، کیان، مجمع، مهندسی: نقطه گره، کامپیوتر: مرکز، معماری: مرکز، روانشناسی: مرکز، ورزش: سانتر، تعیین حدود وسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور، نظامی: گروه مرکزی مهندسی: محل، ورزش: مرکز
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
centring verbal noun. ['sɛntrɪŋ] Also centering (the usual form in sense 2), centreing, [-t(ǝ)rɪŋ]. M17.
[from CENTRE verb + -ING1.]
1. The action of CENTRE verb; placing in the centre; making central; bringing centres into alignment. M17.

2. Architecture. The temporary framework used to support an arch, dome, etc., while under construction. M18.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.