charger ●●●○○

تلفظ آنلاین

ESL CEFR | C1

charger /ˈtʃɑːdʒə $ ˈtʃɑːrdʒər/ noun [countable]

شارژر
دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل تفنگ)، مهندسی: دستگاه شارژ، مهندسی: باتری پر کن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: دستگاه شارژ، مهندسی: باتری پر کن، مهندسی: اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل تفنگ)

[TahlilGaran] Persian Dictionary

charger
[noun]
Synonyms: courser, war-horse

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

charger /ˈtʃɑːdʒə $ ˈtʃɑːrdʒər/ noun [countable]

1. a piece of equipment used to put electricity into a battery

2. literary a horse that a soldier or knight rides in battle

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.