coiled

تلفظ آنلاین

/kɔıld/

coil :
حلقه شدن، حلقه کردن، بوبین، حلقه، کویل، چنبره زدن، فنر، بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن، مارپیچ، سیم پیچ، مهندسی: چنبره، مهندسی: پیچک، علوم هوایی: سیم پیچ، نظامی: سیم پیچ برق پیچیدن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
See main entry: coil

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.