دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی collocation )

collocation ●●●●○

ESL vocabulary CEFR |B1|

col‧lo‧ca‧tion /ˌkɒləˈkeɪʃən $ ˌkɑː-/ noun [uncountable and countable]

همایند، واژگان همنشین

باهم گذاری، نظم، نوبت وترتیب، قانون فقه: ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

English Dictionary

col‧lo‧ca‧tion /ˌkɒləˈkeɪʃən $ ˌkɑː-/ noun [uncountable and countable] technical
the way in which some words are often used together, or a particular combination of words used in this way:

‘Commit a crime’ is a typical collocation in English.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲