دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی compressor )

compressor

تلفظ آنلاین

com‧pres‧sor /kəmˈpresə $ -ər/ noun [countable]

دستگاه فشار، ماشین فشار، دستگاه یا ماشین فشردن هوا، منگنه، کمپرسور، متراکم کننده، مهندسی: دستگاه متراکم کننده، عمران: دستگاه تراکم هوا، معماری: متراکم کننده، علوم هوایی: کمپرسور

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» compressor
» compressor bleed air
» compressor discharge pressure
» compressor inlet pressure
» compressor inlet temperature

Advanced Persian Dictionary

کامپیوتر: به مجموعه نرم افزارهایی گویند که برای فشرده کردن فایلها به کار می روند

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

English Dictionary

com‧pres‧sor /kəmˈpresə $ -ər/ noun [countable]
a machine or part of a machine that compresses air or gas

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲