دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی concubinage )

concubinage

تلفظ آنلاین

concubinage noun. [kɒn'kju:bɪnɪdʒ]

زندگانی با صیغه، زندگی به طور صیغه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» concubinage
» concubinary
» concubine
» concupiscence
» concupiscent

English Dictionary

concubinage noun. [kɒn'kju:bɪnɪdʒ] LME.
[French, formed as CONCUBINE: see -AGE.]
The cohabiting of a man and a woman who are not legally married; the practice of keeping, or the state of being, a concubine.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲