دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی concurrency )

concurrency

همزمانی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» concurrency
» concurrency management
» concurrent
» concurrent engineering
» concurrent execution

English Dictionary

con·cur·ren·cy (kən-kûr

ən-sē, -k

-)
n. pl. con·cur·ren·cies
Concurrence: “Concurrency of development with deployment... has almost always proven counterproductive” (Harold Brown).

[TahlilGaran] American Dictionary ▲