دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی consenescence )

consenescence

consenescence noun. [kɒnsɪ'nɛs(ǝ)ns] rare.

شکستگی، پیری

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» consenescence
» consensual
» consensual eye reflex
» consensual validity
» consensus

English Dictionary

consenescence noun. [kɒnsɪ'nɛs(ǝ)ns] rare. L17.
[from CON- (intensifier) + SENESCENCE.]
Simultaneous or parallel senescence; general decay.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲