consolidation

تلفظ آنلاین

/kən'sɔlə'deıʃən/

اختلاط، نشست، یکپارچگی، استحکام، ادغام کردن، درهم آمیختن، تحکیم کردن یکجا کردن، یکپارچه، تحکیم، تثبیت، تقویت، ترکیب، اتحاد، قوام، معماری: تحکیم، حقوقی: ادغام دو یا چند موسسه، روانشناسی: تحکیم، زیست شناسی: به هم پیوستگی، بازرگانی: ادغام دو یا چند موسسه، نظامی: تحکیم هدف
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
consolidation
[noun]
Synonyms: unification, coadunation, coalition, combination, melding, mergence, merger, merging, union, amalgamation
Antonyms: dissolution

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

See main entry: consolidate

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.