crested

تلفظ آنلاین

crested /ˈkrestəd, ˈkrestɪd/ adjective

نامریی، مانع دید، دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع، (=cristate) کاکل دار، نظامی: پوشیده
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
crested /ˈkrestəd, ˈkrestɪd/ adjective

1. a crested bird has a crest on its head

2. marked by the crest of a family, town, school, or organization:
crested notepaper

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.