crummy

تلفظ آنلاین

INFORMAL

crummy /ˈkrʌmi/ adjective

(=crumby) مانند مغز نان، خمیری، اکبیری، نکبتی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
crummy /ˈkrʌmi/ adjective informal
[Date: 1500-1600; Origin: crumb]
of bad quality or unpleasant:
a crummy hotel
a crummy job

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.