دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی cuspidation )

cuspidation

تلفظ آنلاین

cuspidation noun. [kʌspɪ'deɪʃ(ǝ)n]

cuspidate :

نوک دار، شاخدار، منتهی به نوک تیز

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» cuspidation
» cuspidor
» cuss
» cuss out
» cuss word

English Dictionary

cuspidation noun. [kʌspɪ'deɪʃ(ǝ)n] M19.
[from Latin cuspidat-: see CUSPIDATED, -ATION.]
Architecture. Ornamentation with cusps; cusps collectively.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲