datum

تلفظ آنلاین

datum noun sing. ['deɪtǝm] Pl. DATA.

Irregular Forms: (pl) data

یک واحد داده، پایه، سطح آب دریا، سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات، ماخذ، اطلاع، داده، کامپیوتر: داده، عمران: سطح مقایسه، معماری: مفروض، شیمی: داده، روانشناسی: داده، بازرگانی: داده ها، علوم هوایی: مبدا، نظامی: اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق آب
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
صنایع: داده، واقعیت، اطلاعات واقعی، جزییاتمهندسی: یک واحد داده، داده، کامپیوتر: داده، شیمی: مبنا، مبدا، هواپیمایی: مبنا، پایه، مفروض، معماری: سطح مبنا، سطح آب دریا، سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات، اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق آب، نظامی: سطح مقایسه، عمران: داده، روانشناسی: داده ها، اقتصاد: ماخذ، اطلاع، دادهپزشکی: داده، مبنا

[TahlilGaran] Persian Dictionary

datum noun
  1. a fact or piece of information see also data

    Definitions on the go

    Look up any word in the dictionary offline, anytime, anywhere with the Oxford Advanced Learner’s Dictionary app.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.