decked

تلفظ آنلاین

decked adjective. ['dɛkt]

deck :
عرشه، ایوان
عرشه کشتی، عرشه ناو، سکوی جلوی تانک، سکوی موتور، عبورگاه، کف، سطح، آراستن، زینت کردن، عرشه دار کردن، پوشاندن، (در ورق بازی) یکدسته ورق، دستینه، دسته، عمران: عرشه، ورزش: عرشه، نظامی: مقر
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
decked adjective. ['dɛkt] L15.
[from DECK verb, noun1: see -ED1, -ED2.]
1. Arrayed, adorned; that has been decked out. L15.

2. Having a deck or decks; esp. as 2nd elem. of comb., having a specified number or kind of decks. M18.
double-decked, single-decked, three-decked, two-decked, etc.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.