depositation

depositation noun. [dɪ,pɒzɪ'teɪʃ(ǝ)n] Chiefly Scot.

deposit :
بیعانه، وثیقه
بیعانه، گرو، به حساب بانک گذاشتن، ودیعه گذاشتن، سپرده، پول، ذخیره کردن، امانت، ودیعه، پس مانده، سرمایه گذاری کردن، پس انداز کردن، رسوب، ته نشین، رسوب کردن، ته نشین کردن، کنار گذاشتن، ذخیره سپردن، ته نشست، ته نشین، مهندسی: ذخیره معدنی، عمران: ته نشینی، معماری: نهشت، حقوقی: ودیعه، ایداع، زیست شناسی: ته نشین، بازرگانی: پیش پرداخت، سپرده، ورزش: ذخیره رسوب، نظامی: پس انداز
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
depositation noun. [dɪ,pɒzɪ'teɪʃ(ǝ)n] Chiefly Scot. E17.
[from medieval Latin depositare (see DEPOSIT verb) + -ATION.]
= DEPOSIT noun 4.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.