detonator

تلفظ آنلاین

detonator /ˈdetəneɪtə $ -ər/ noun [countable]

خرج میانجی جنگی، تراکه، خرج میانجی، چاشنی، منفجر کننده، معماری: منفجرکننده، علوم هوایی: چاشنی، نظامی: مشتعل کننده چاشنی منفجر کننده، علوم دریایی: خرج میانجی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
detonator /ˈdetəneɪtə $ -ər/ noun [countable]
a piece of equipment used to make a bomb etc explode

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.