دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی doped )

doped

تلفظ آنلاین

/dəupt/

اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه، خبر، اطلاعیه، ماده مخدر، معتاد، پیش بینی کردن، آگاهی، داروی مخدر، دارو دادن، تخدیر کردن، روانشناسی: کودن، ورزش: مواد مخدر غیرمجاز برای اسب، علوم هوایی: دوپ، نظامی: روغن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» doped
» doped on
» dopehead
» dopester
» dopey

Synonyms & Related Words

doped
[adjective]
Synonyms: drugged, high, hopped-up, spaced-out, stoned, tripped out, turned on, wiped out, zonked

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲