downtime

تلفظ آنلاین

downtime /ˈdaʊntaɪm/ noun [uncountable]

مدتی که کارخانه کار نمی کند، مدت استراحت ماشین و کارخانه درشبانه روز، کامپیوتر: مدت از کار افتادگی، علوم هوایی: پریودی که تجهیزات موردنظر دراثر نقص فنی از فعالیت باز مانده است
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
صنایع: زمان توقف، مدت زمانی که کارخانه کار نمی کندمهندسی: مدت از کار افتادگی، کامپیوتر: پریودی که تجهیزات موردنظر دراثر نقص فنی از فعالیت باز مانده است، هواپیمایی: مدتی که کارخانه کار نمی کند، مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز

[TahlilGaran] Persian Dictionary

downtime /ˈdaʊntaɪm/ noun [uncountable]

1. the time when a computer is not working

2. (also down time) informal a period of time when you have finished what you were doing, and you can relax or do something that you had not originally planned to do:
Often, during semesters, you have down time when you can do some exercise.
—downtime adjective:
downtime activities for teachers

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.