دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی encephaloid )

encephaloid

encephaloid adjective. [ɛn'sɛf(ǝ)lɔɪd]

مخ مانند، شبیه مغز

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» encephaloid
» encephalomalacia
» encephalomyelitis
» encephalon
» encephalopathy

English Dictionary

encephaloid adjective. [ɛn'sɛf(ǝ)lɔɪd] M19.
[French encéphaloïde, formed as ENCEPHALO-: see -OID.]
Of a cancerous tumour: having the soft consistency of brain tissue.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲