faller

تلفظ آنلاین

faller noun. ['fɔ:lǝ]

fall :
پاییز؛ سقوط کردن؛ پایین آمدن، کاهش یافتن
ریزش، سقوط، آبشار، افتادن، هبوط، نزول، زوال، ویران شدن، فرو ریختن، تنزل کردن، افت، بی عفت شدن، ارزان شدن، مرتد شدن، ضربه فنی (کشتی)، شیب، شیب شکن، طناب قرقره، مهندسی: شکست، عمران: آبشار، معماری: افت، حقوقی: سقوط، ورزش: دبل، ضربه فنی، نظامی: آبشار، علوم دریایی: طناب قرقره
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
faller noun. ['fɔ:lǝ] LME.
[from FALL verb + -ER1.]
1. A person who or animal or thing which falls. Also faller-away, faller-out, etc. LME.

2. A person who fells trees. Chiefly dial., US, Austral., & NZ. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.