feeder

تلفظ آنلاین

feeder /ˈfiːdə $ -ər/ noun [countable]

توپ رسان، پیش آهنگ، خوراک دهنده، (غذا) خورنده، چرنده، (در جمع) چارپایان پرواری، رود فرعی، بطری پستانک دار، سوخت رسان، ناودان، مهندسی: خط تغذیه، مهندسی: سیم تغذیه، معماری: غذا دهنده، زیست شناسی: ریزابه، ورزش: گوی رسان، نظامی: دیده بان
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
صنایع: تغذیه کننده، خورانندهمهندسی: ریزابه، زیست شناسی: خط تغذیه، مهندسی: توپ رسان، گوی رسان، ورزشی: غذا دهنده، معماری: پیش آهنگ، دیده بان، نظامی: سیم تغذیه، مهندسی: خوراک دهنده، (غذا) خورنده، چرنده، (در جمع) چارپایان پرواری، رود فرعی، بطری پستانک دار، سوخت رسان، ناودانکامپیوتر: تغذیه کننده

[TahlilGaran] Persian Dictionary

feeder /ˈfiːdə $ -ər/ noun [countable]

1. a container with food for animals or birds:
a bird feeder

2. something that provides supplies for something else:
The Shyok River is a major feeder of the Indus River.
The length of the feeder pipe is 50m.

3. a piece of equipment that supplies something to a machine:
the printer’s paper feeder

4. a person or animal that eats in a particular way:
Catfish are bottom feeders (=they feed at the bottom of rivers).

5. a small road, railway line, or airline service that takes traffic to a main road, line, or service

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.