fusilly

fusilly adjective. ['fju:zɪli]

fusil :
تفنگ چخماقی سرپر، ذوب شده، قابل ذوب
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
fusilly adjective. ['fju:zɪli] LME.
[Old French fuselé, from fusel FUSIL noun1.]
Heraldry. Of a field: covered with a pattern of fusils.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.