gashly

gashly adjective & adverb. ['gaʃli] obsolete exc. dial.

gash :
بریدگی، جای زخم در صورت، آلت تناسلی زن، مقاربت جنسی، توخالی، لاف، بد منظر، زشت، زیرک، خوش لباس، زخم زدن، بریدن، شکافدارکردن، پرحرفی کردن، مهندسی: شکاف دار کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
gashly adjective & adverb. ['gaʃli] obsolete exc. dial. M17.
[Perh. alt. of GHASTLY; cf. GASHFUL, GASH adjective1.]
Ghastly.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.