glandes

Irregular Forms: pl. of {glans}

gland :
آب بند، برجستگی، زبانه، زائده، هر عضو ترشح کننده، دشبل، غده عرقی، حشفه مرد، بظر زن، مهندسی: آب بند کن، روانشناسی: غده، نظامی: غده
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
glan·des (glăndēz)
n.
Plural of glans.

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.