gyration

تلفظ آنلاین

دوران، چرخش، گردش، چرخشی، معماری: گردش
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
gyration
[noun]
Synonyms: revolution, circuit, circulation, circumvolution, gyre, rotation, round, turn, wheel, whirl

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

See main entry: gyrate

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.