hammered

تلفظ آنلاین

INFORMAL

hammered /ˈhæməd $ -ərd/ adjective [not before noun]

hammer :
چکش
چکش کاری کردن، شوت محکم، ماشه، چخماق تفنگ، پتک، چخماق، استخوان چکشی، چکش زدن، کوبیدن، سخت کوشیدن، ضربت زدن، مهندسی: ضربه زدن، عمران: چکش، معماری: چکش، حقوقی: چوب حراج خوردن، روانشناسی: استخوان چکشی، ورزش: چخماق، علوم هوایی: چکش، نظامی: ضارب
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
hammered /ˈhæməd $ -ərd/ adjective [not before noun] informal
very drunk

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.