دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی harmonic )

harmonic

تلفظ آنلاین

har‧mon‧ic /hɑːˈmonɪk $ hɑːrˈmɑː-/ adjective

هماهنگ، سازگار، (harmonious) هم آهنگ، موزون، هارمونیک، همساز، مهندسی: هارمونیک، عمران: هماهنگ، بازرگانی: متوازن، علوم هوایی: همساز

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» harmonic
» harmonic analysis
» harmonic content
» harmonic distortion
» harmonic mean

Advanced Persian Dictionary

مهندسی: هارمونیک، هماهنگ، همساز، هواپیمایی: هماهنگ، عمران: هارمونیک، مهندسی: هماهنگ، سازگار، متوازن، اقتصاد) harmonious (: هم آهنگ، موزون، هارمونیک، همساز

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

Synonyms & Related Words

harmonic
[adjective]
Synonyms: harmonious, blending, chiming, consonant, musical, symphonic, symphonious

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

har‧mon‧ic /hɑːˈmonɪk $ hɑːrˈmɑː-/ adjective technical
relating to the way notes are played or sung together to give a pleasing sound:

harmonic scales

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲