دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی hermitic )

hermitic

hermitic adjective. [hǝ:'mɪtɪk] Also (earlier, now chiefly Ecclesiastical History) eremitic [ɛrɪ-].

وابسته بگوشه نشینی، زهدآمیز، وابسته بزاهدهای گوشه نشین

hermitic (al) :

به طور گوشه نشین، به طور محکم

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» hermitic
» hermitical
» hermodactyl
» hern
» hernando

English Dictionary

hermitic adjective. [hǝ:'mɪtɪk] Also (earlier, now chiefly Ecclesiastical History) eremitic [ɛrɪ-]. L15.
[Old French heremitique, formed as HERMIT: see -IC.]
Of, pertaining to, or characteristic of a hermit.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲