دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی horsey )

horsey

تلفظ آنلاین

hors‧ey , horsy /ˈhɔːsi $ ˈhɔːrsi/ adjective

اسبی، وابسته به اسب دوانی، معتاد به اسب دوانی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» horsey
» horsy
» hortative
» hortatory
» horticultural

English Dictionary

hors‧ey , horsy /ˈhɔːsi $ ˈhɔːrsi/ adjective

1. informal very interested in horses and riding

2. horsey face/smell etc a face etc that is like a horse’s

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲