imbark

imbark verb trans. [ɪm'bɑ:k] Also embark.

در کشتی سوار کردن، با کشتی بودن، در کشتی گذاشتن، داخل کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
imbark verb1 trans. [ɪm'bɑ:k] Also embark. M17.
[from IM-1, EM-1 + BARK noun2.]
Enclose in or cover with bark.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.