impacted

تلفظ آنلاین

impacted /ɪmˈpæktəd, ɪmˈpæktɪd/ adjective

بهم چسبیده، باهم جوش خورده (مثل انتهای استخوانهای شکسته)، باهم جمع شده، کارگذاشته شده، میان چیزی گیر کرده، تحت فشار
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
impacted /ɪmˈpæktəd, ɪmˈpæktɪd/ adjective
a tooth that is impacted is growing under another tooth so that it cannot develop properly

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.