impedance

تلفظ آنلاین

impedance /ɪmˈpiːdəns/ noun [singular, uncountable]

امپدانس، مقاومت ظاهری الکتریسیته، مقاومت صوری برق در برابر جریان متناوب، مقاومت ظاهری، مهندسی: مقاومت جریان متناوب امپدانس، کامپیوتر: مقاومت ظاهری، مهندسی: ناگذرایی، معماری: مقاومت ظاهری، شیمی: پاگیرایی، علوم هوایی: مقاومت ظاهری، نظامی: مقاومت سیم امپدانس
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: مقاومت ظاهری، کامپیوتر: پاگیرایی، شیمی: مقاومت ظاهری، مقاومت جریان متناوب امپدانس، مهندسی: امپدانس، مقاومت ظاهری، هواپیمایی: مقاومت ظاهری، معماری: مقاومت ظاهری الکتریسیته، مقاومت سیم امپدانس، نظامی: ناگذرایی، مهندسی: مقاومت صوری برق در برابر جریان متناوب، مقاومت ظاهریمقاومت ظاهری، کامپیوتر: پاگیرایی، شیمی: مقاومت ظاهری، مقاومت جریان متناوب امپدانس، مهندسی: امپدانس، مقاومت ظاهری، هواپیمایی: مقاومت ظاهری، معماری: مقاومت ظاهری الکتریسیته، مقاومت سیم امپدانس، نظامی: ناگذرایی، مهندسی: مقاومت صوری برق در برابر جریان متناوب، مقاومت ظاهری

[TahlilGaran] Persian Dictionary

impedance
[noun]
Synonyms: encumbrance, clog, cumbrance, hindrance, impediment

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

impedance /ɪmˈpiːdəns/ noun [singular, uncountable]
technical a measure of the power of a piece of electrical equipment to stop the flow of an alternating current

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.