دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی inacquaintance )

inacquaintance

inacquaintance noun. [ɪnǝ'kweɪnt(ǝ)ns]

عدم آشنائی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» inacquaintance
» inaction
» inactivate
» inactive
» inactive beds

English Dictionary

inacquaintance noun. [ɪnǝ'kweɪnt(ǝ)ns] E17.
[from IN-³ + ACQUAINTANCE.]
The state of being unacquainted; lack of acquaintance.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲