دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی incogitable )

incogitable

تلفظ آنلاین

incogitable adjective. [ɪn'kɒdʒɪtǝb(ǝ)l]

درک نکردنی، غیر قابل تصور

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» incogitable
» incogitancy
» incogitant
» incognita
» incognito

Synonyms & Related Words

incogitable
[adjective]
Synonyms: incredible, inconceivable, insupposable, unbelievable, unimaginable, unthinkable

Antonyms: cogitable

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

incogitable adjective. [ɪn'kɒdʒɪtǝb(ǝ)l] E16.
[Latin incogitabilis, formed as IN-³ + COGITABLE.]
Unthinkable, inconceivable.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲