دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی incommutable )

incommutable

تلفظ آنلاین

incommutable adjective. [ɪnkǝ'mju:tǝb(ǝ)l]

استحاله ناپذیر، تبدیل ناپذیر، غیر قابل تعویض، ثابت، سبک نشدنی، تخفیف ناپذیر

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» incommutable
» incompact
» incomparability
» incomparable
» incomparably

English Dictionary

incommutable adjective. [ɪnkǝ'mju:tǝb(ǝ)l] LME.
[Sense 1 from Latin incommutabilis, formed as IN-³, COMMUTABLE; sense 2 from IN-³ + COMMUTABLE.]
1. Not changeable; not liable to alteration; immutable. LME.

2. Unable to be commuted or exchanged. L18.

■ incommuta'bility noun L17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲