دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی indrawn )

indrawn

تلفظ آنلاین

in‧drawn /ˈɪndrɔːn $ -drɒːn/ adjective

جذب کرده، تو کشیده، بداخل کشیده، جذب شده بدرون، محتاط، منزوی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» indrawn
» indrawn breath
» indubious
» indubitable
» indubitably

English Dictionary

in‧drawn /ˈɪndrɔːn $ -drɒːn/ adjective
indrawn breath written air that someone breathes in a way that can be heard, especially because they are shocked:

She heard Mitch’s swiftly indrawn breath.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲