inhibitor

تلفظ آنلاین

inhibitor noun. [ɪn'hɪbɪtǝ]

بازدارنده، (inhibiter) بازدار، جلوگیری کننده، مانع شونده، معماری: بازدارنده، شیمی: کندکننده، روانشناسی: بازدارنده، زیست شناسی: بازدارنده، ورزش: کندکننده، علوم هوایی: بازدارنده، نظامی: کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده از اشتعال
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
inhibitor noun
  1. (chemistry) a substance that delays or prevents a chemical reaction
  2. (biology) a gene that prevents another gene from being effectiveTopics

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.