دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی insignia )

insignia

in‧sig‧ni‧a /ɪnˈsɪɡniə/ noun (plural insignia) [countable]

علامت، (insigne) نشان، نشان افتخار، نشان رسمی، علائم و نشانهای مشخص کننده هرچیزی، مدال رسمی، علوم نظامی: درجه یا علامت صنفی نظامی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

insignia
[noun]
Synonyms: badge, crest, emblem, symbol

Related Words: decoration, regalia

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

in‧sig‧ni‧a /ɪnˈsɪɡniə/ noun (plural insignia) [countable]
[Date: 1600-1700; Language: Latin; Origin: plural of insigne 'mark, sign', from signum; ⇒ sign¹]
a badge or sign that shows what official or military rank someone has, or which group or organization they belong to ⇒ emblem:

the royal insignia

military insignia

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲