interdiction

تلفظ آنلاین

/'ıntə'dıkʃən/

حجر، فقدان اهلیت، تیر قرق، ممانعت، نهی کردن، جلوگیری، حقوقی: محجوریت، نظامی: ممانعت کردن عملیات یا آتش ممانعتی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
interdiction
[noun]
Synonyms: taboo, ban, forbiddance, prohibition, proscription
Antonyms: sanction

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

See main entry: interdict

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.