دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی interglacial )

interglacial

تلفظ آنلاین

interglacial adjective & noun. [ɪntǝ'gleɪsɪǝl, -ʃ(ǝ)l]

(زیست شناسی). واقع در بین دو دوره یخ بندان

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» interglacial
» intergovernmental
» intergradation
» intergrade
» intergraft

English Dictionary

interglacial adjective & noun. [ɪntǝ'gleɪsɪǝl, -ʃ(ǝ)l] M19.
[from INTER- 2 + GLACIAL.]
Geology.
A. adjective. Occurring or formed between glacial periods. M19.
b. noun. An interglacial period. E20.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲