دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی interlining )

interlining

تلفظ آنلاین

interlining noun. [ɪntǝ'lʌɪnɪŋ]
interlining noun. ['ɪntǝlʌɪnɪŋ]

استر لفافی، استرتو

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» interlining
» interlink
» interlocate
» interlock
» interlock levers

English Dictionary

interlining(1) ^[1]
interlining(2) ^[2]

interlining noun¹. [ɪntǝ'lʌɪnɪŋ] LME.
[from INTERLINE verb¹ + -ING¹.]
= INTERLINEATION.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲

interlining noun². ['ɪntǝlʌɪnɪŋ] L19.
[from INTER- 1 + LINING noun¹. Cf. INTERLINE verb².]
An extra layer placed between the outer material and the lining of a garment or quilt for added stiffness or warmth; the material for this.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲