interlocking

تلفظ آنلاین

interlocking /ˌɪn.təˈlɒk.ɪŋ/ $ /-ţɚˈlɑː.kɪŋ/

interlock :
وسیله حفاظتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می آورد همبند شدن، متصل شدن، اتصال دادن تزویج شدن، بلوکه شدن، قفل شدن، مسدود شدن بلوکه، سد، به هم پیوستن، در هم گیر کردن، به هم ارتباط داشتن، به هم قفل کردن، درهم بافتن، به هم پیچیدن، مهندسی: قفل، کامپیوتر: همبند کردن
interlock (to) :
در هم انداختن، معماری: در هم گیر کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
interlocking /ˌɪn.təˈlɒk.ɪŋ/ US /-ţɚˈlɑː.kɪŋ/
adjective
firmly joined together, especially by one part fitting into another:
This jigsaw puzzle has 1000 interlocking pieces.
The fish has strong jaws and sharp interlocking teeth.

interlock /ˌɪn.təˈlɒk/ US /-ţɚˈlɑːk/
verb [I or T]
to fit together firmly:
The edges interlock to form a tight seal.

[TahlilGaran] Advanced Learner's Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.