isomorph

تلفظ آنلاین

isomorph noun. ['ʌɪsǝ(ʊ)mɔ:f]

همریخت، (ش -.مع). مواد همشکل، ماده یک شکل، (زیست شناسی) جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یا گروه دیگری است، هم شکل
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
isomorph noun. ['ʌɪsǝ(ʊ)mɔ:f] M19.
[from ISO- + -MORPH.]
1. A substance or organism isomorphic with another. M19.

2. Linguistics. A line (imaginary or on a map) bounding an area in which a particular morphological form occurs; a morphological isogloss. rare. E20.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.