دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی jointing )

jointing

jointing noun. ['dʒɔɪntɪŋ]

بندکشی (بنایی)، معماری: بندکشی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» jointing
» jointing iron
» jointing material
» jointing plane
» jointing rule

English Dictionary

jointing noun. ['dʒɔɪntɪŋ] LME.
[from JOINT verb + -ING¹.]
1. A joint; a junction. LME.

2. The action of JOINT verb. L16.

3. The formation of joints or fissures in rock etc.; the nature or arrangement of these. L17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲