layout
Oxford 5000 vocabulary |C1|IDIOM lay‧out /ˈleɪaʊt/ noun [countable]
طرح بندی، صفحه آرایی
ترتیب وسایل، کامپیوتر: آرایش، الکترونیک: جانمایی، عمران: طرح اولیه، معماری: رسم، ورزش: وضع بدن بین آغاز پرش ارتفاع و فرود، شیرجه فرشته، علوم دریایی: آرایش
▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼
Advanced Persian Dictionary مهندسی صنایع: چیدمان، طرح بندی، نقشه
الکترونیک: طرح بندی، طرح، صفحه ارایی، ارایش،
کامپیوتر: وضع بدن بین اغاز پرش ارتفاع و فرود وارو باز،
ژیمناستیک :، شیرجه فرشته،
ورزشی: ترتیب وسایل، ارایش،
علوم دریایی: طرح، رسم،
معماری: طرح اولیه،
عمران: جانمایی،
الکترونیک: طرح بندیطرح بندی، طرح، صفحه ارایی، ارایش،
کامپیوتر: وضع بدن بین اغاز پرش ارتفاع و فرود وارو باز،
ژیمناستیک :، شیرجه فرشته،
ورزشی: ترتیب وسایل، ارایش،
علوم دریایی: طرح، رسم،
معماری: طرح اولیه،
عمران: جانمایی،
الکترونیک: طرح بندی
کامپیوتر: ترکیب-طرح کلی
کامپیوتر: آرایش
[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲
Synonyms & Related Words layout[noun]Synonyms: arrangement, design, formation, outline, plan
[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲
English Dictionary lay‧out /ˈleɪaʊt/
noun [countable]1. the way in which something such as a town, garden, or building is arranged
layout of the layout of the park All the flats in the building had the same layout.2. the way in which writing and pictures are arranged on a page
layout of the layout of a business letter page layout software ⇒
LAY OUT [TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲
Collocations layout noun ADJ. basic, general Before designing the house we planned the basic layout of the rooms.
physical, spatial | interior, internal | page, text page layout software
road, street [TahlilGaran] Collocations Dictionary ▲
Idioms layout n. General situation; arrangement; plan.
The layout of their apartment overlooking Lake Michigan was strikingly unusual. Compare: LAID OUT.
[TahlilGaran] English Idioms Dictionary ▲