دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی leaded )

leaded

تلفظ آنلاین

lead‧ed /ˈledəd, ˈledɪd/ adjective

سرب گرفته، سرب دار

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» leaded
» leaded lights
» leaded petrol
» leaden
» leaden limbs

English Dictionary

lead‧ed /ˈledəd, ˈledɪd/ adjective

1. leaded petrol contains lead Antonym : unleaded

2. leaded windows have narrow pieces of lead separating small square or diamond-shaped pieces of glass

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲