مهندسی: دخشه های متصل،
کامپیوتر: بخیه زنی، بند، نوار، زخم بند، شریان بند، شریان بندی، رشته، رباط، طلسم، (موسیقی).خط پیوند، خط ارتباط، کلید کوک سازهای زهی، دو یا چند حرف متصل بهم
[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲
ligature[noun]Synonyms: bond, knot, ligament, link, nexus, tie, vinculum, yoke
[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲