ligature

تلفظ آنلاین

ligature /ˈlɪg.ə.tʃəʳ/ $ /-tʃɚ/

بخیه زنی، نوار، زخم بند، شریان بندی، رشته، رباط، طلسم، (موسیقی). خط پیوند، خط ارتباط، کلید کوک سازهای زهی، دو یا چند حرف متصل بهم، کامپیوتر: دخشه های متصل
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: دخشه های متصل، کامپیوتر: بخیه زنی، بند، نوار، زخم بند، شریان بند، شریان بندی، رشته، رباط، طلسم، (موسیقی).خط پیوند، خط ارتباط، کلید کوک سازهای زهی، دو یا چند حرف متصل بهم

[TahlilGaran] Persian Dictionary

ligature
[noun]
Synonyms: bond, knot, ligament, link, nexus, tie, vinculum, yoke

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

ligature noun
  1. something that is used for tying something very tightly, for example to stop the loss of blood from a wound

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.