limbed

تلفظ آنلاین

limbed adjective. [lɪmd]

limb :
دست یا پا؛ شاخه درخت
عضو بدن (دست یا پا)، بال، شاخه، قطع کردن عضو، اندام، سوهان کاری، جلاکاری کردن، عمران: ورنیه تئودولیت، معماری: دایره مدرج، ورزش: هرکدام از طرفین کمان، علوم دریایی: لنگ لبه ماه یا خورشید
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
limbed adjective. [lɪmd] ME.
[from LIMB noun1 + -ED2.]
Having limbs. Chiefly as 2nd elem. of comb., as straight-limbed, well-limbed, etc.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.