دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی luminescence )

luminescence

تلفظ آنلاین

lu‧mi‧nes‧cence /ˌluːməˈnesəns, ˌluːmɪˈnesəns/ noun [uncountable] or

فروزندگی، تابناکی، (فیزیک) پدیده نورافشانی جسمی پس از قرار گرفتن درمعرض تابش اشعه، شب تابی، مهندسی: لومینسانس، معماری: روشن تابی، شیمی: لومینانس، علوم هوایی: تابناکی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» luminescence
» luminescence threshold
» luminescent
» luminescent center
» luminescent screen

English Dictionary

lu‧mi‧nes‧cence /ˌluːməˈnesəns, ˌluːmɪˈnesəns/ noun [uncountable] technical or literary
a soft shining light:

The moonlight gave everything a strange luminescence.
—luminescent adjective

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲